Showing posts with label فلسفه. Show all posts
Showing posts with label فلسفه. Show all posts

Thursday, January 8, 2009

فلسفه اصول


فلسفه اصول
اصولا هر دو عقلی به اصول متفاوتی اعتقاد دارند. جمله نخست نیز جزء اصولی است که بیشتر اذهان بدان اعتقاد دارند. انسان (به معنای عام) پاره خط که نه ولی نیم خط است و خط بودنش چندان تفاهمی در میان فهیمان ندارد. چرا ازلی بودنش هنوز توجیه مناسبی نیافته است، که شاید به دلیل اقبال اصل علیت و غیرعلی نبودن پدیده ها در توجیه منطق احساس باشد.
به عنوان حدس اثبات کنید که:
ازلی نبودن انسان شرط لازم و کافی برای معتقدبودن انسان به اصول موضوعه است.
یعنی اگر انسان ازلی می بود به اصول موضوعه مطلقی اعتقاد نداشت!

Thursday, August 25, 2005

روزمره گی و فلسفه حکومت


روزمره گی و فلسفه حکومت

لحظه ای بایستید بدین فکر کنید که چه می کنید؟ برای چه این کار را می کنید؟ برای چه برای این کار آن کار را می کنید؟ ...

دلیل پی دلیل بیاورید تا ببینید به کجا می رسید! در این میان چه التزاماتی بوده است که شما را بدین کار وادار ساخته است! آیا شما آدم مطیع و فرمانبرداری هستید ویا سرسخت و لجوج! در اغلب موارد افراد به لحاظ منافع شخصی خود به یک سری کارها به صورت سلسله وار دست می زنند. اقلیتی هم وجود دارند که کارهایشان به نفع دیگران است یعنی به این نیت آن کار را انجام می دهند.

در حقیقت آن اکثریت نیز به خیال خودشان کارهاشان به نفع خودشان است چرا که از سود و منفعت اصلی شاید تنها ذره ای نصیب آنها شده باشد و آنها از این امر یا غافلند و یا بدان اهمیت نمی دهند!

به این نکته هم توجه کنید که تعریف واژه "نفع" بسیار مشکل است و تنها نوع مادی (مثل پول، ملک، دارایی، و...) را شامل نمی شود و حتی می تواند بعد معنوی داشته باشد و از این جهت نفع معنوی بسیار هم پسندیده و ستودنی است بر خلاف نفع مادی از جهت جاودانگی و تقدس!

درک نفع کار بر اساس همان دو وسیله معروف هوش و تجربه صورت می گیرد و ارزیابی آن توسط عقل صورت می گیرد. پس لذا هر شخصی از کار خود ارزیابی بخصوصی دارد! اما متاسفانه یا خوشبختانه ما انسانها به تجارب بیشتر از هوش پناه می بریم و همین امر موجب می شود که آن دسته ای که از هوش خود نهایت استفاده را می کنند موفق تر باشند و بقیه را در روندی قرار دهند که در جهت آن قدم بر دارند! تئوریسینها همواره انسانهای هوشمندی اند اما شبه تئوریسینهایی نیز وجود دارند که تنها قادرند افرادی را که به تجربیات واهی وابسته اند را فریب دهند و با اعمال قدرت بقیه را نیز به فرمانبرداری وادارند! چنانچه نتایج تفکر آنها به وضوح در برخی ملل ناموفق مشاهده می شود.

بدتر از اینها، سیاستهای ماهرانه ای است که به طرز خارق العاده ای در جوامع پیشرفته اجرا می گردد و همگان خود را ملزم به اطاعت از آنها می بینند زیرا منافع خود و جامعه خویش را در آن می بینند. در این میان برخی تفکرات در میان عرف بوسیله تبلیغات القا می شود که ذهن همگان را به خود مشغول می کند و در مجموع روزمره گی به صورت یک برنامه بلند مدت رواج می یابد و نوزادان نیز بعد مدتی در یکی از شریانهای آن قرار می گیرند و رشد می کنند و بار می آیند. آینده بازیچه ای می شود در دستان کسانی که پول و قدرت القای تفکرات خویش را بیشتر داشته و دارند و تدابیرشان بر مسند قوانین یا عرف اجتماع قرار می گیرد.

فرمانبرداری از قوانین برای جلوگیری از هرج و مرج و بی نظمی الزامی است چنانچه حق بودن یا نفع معنوی آن برای همه انسانها کاملا مشهود باشد. چنین قوانینی وضع نشده و نخواهد شد و نتایج زاده شده از آن ناهنجاریها و شورشهای اجتماعی است. دقت کنید که ارزش اعمال تنها با میزان عقل سنجیده می شود که در افراد گوناگون متفاوت خواهد بود لذا در همین حد که نیت عمل پاک باشد با معیار عقل کافی است.

{سخن نویسنده با خواننده} هدف از این مطلب القا عقیده خاصی نیست بلکه تنها برای آگاهسازی ذهن خواننده برای تفکر است. شاید من نوعی هم ندانم که چه می خواهم بگویم ولی شما فکرتان را بکار اندازید.

می توان خیلی دورها را نزدیک احساس کرد!


Monday, May 2, 2005

Guidance هدایت


هدایت (Guidance)

فیلسوفان و عالمان بر این باورند که بعد از اثبات وجود خدا و معاد می توان ذهن بیدار را با معارف مربوط به هدایت آشنا کرد.

هدایت از طریق خدا به انسان (وحی و امداد غیبی که مخصوص پیامبران و امامان می باشد) و هدایت زمینی.

بر اساس صفت کرامت و فضل الهی، خداوند برای هر نیاز انسان وسیله و راه حلی قرار داده است. لذا این نتیجه بدست می آید که هادی یا هادیانی در زمین حضور دارند و افرادی که به این مرحله از ربانیت رسیده اند می توانند به آنها رجوع کنند.

با این وصف این موهبت شامل حال انسانی که در یکی از قبایل بدوی آفریقایی زندگی می کند نمی شود! و لذا اعمال او بر اساس معیارهای عقلی که در حد اوست سنجیده می شود.

در تمام مراحل خداشناسی عقل اکسیری گرانبهاست که انسان باید به عنوان میزان و ترازویی برای سنجش اعمال خود در نظر داشته باشد. ولی از آنجا که عقل هم محدود است و هم سطح فکر افراد بسیار متفاوت است انسان همواره به دنبال چراغی است تا راه تاریک سعادت و کمال را دریابد.

عالمان اسلامی این چراغ را قرآن می دانند. ادیان دیگر هم هر کدام کتابهایی برای خود دارند.

راه نجات و کامیابی در این دنیای وانفسا را عقل و شعور انسان تعیین می کند که چگونه حق را از باطل تمیز دهد و برای سعادت خویش به جستجوی حق برود. کمال هر کس نیز به اندازه درک و شهود خودش است.

توجه: مطالب فوق به هیچ عنوان برای تبلیغ ویا نصیحت نیست تنها برای اندیشیدن!